امروز اصلا حالم خوب نیست
دوست دارم داد بزنم
فریاد بکشم
با یکی دعوا کنم
هیچکس تولدم یادش نیست
خودم برای خودم شمع روشن کردم
دوش میگیرم شاید خوب بشم
خوب کسی یادش نیست که نیست بی خیال
با بی حوصله گی میرم ماهیگیری
چیه دارم سره خودمو گرم میکنم
اه خیلی خسته کنندست
دوستم داره میاد آره خودشه
سلام خوبی کجایی بابا
دوستمه : هی بیا بریم یه جای خوب
کجا مثلا
خونه یکی از بچه ها بریم؟
آره بریم
بارش هی هی تولدت مبارک تولدت مبارک
تو رو خدا قیافمو داشته باشین
ای وای من چه خبره
ببین دوست دخترمم اینجاست ای ول
این منم
شرمنده اینم منم
تا آخره شب همین طوره